معنی بشکل مختلف

جست‌وجوی مشابه

۱. بدترکیب، بدریخت، بیریخت، بدگل، بدترکیب، بدقواره، بیقواره، بدسیما، زشت، زشترو، کریهالمنظر ≠ خوشترکیب، خوشگل، وجیه ۲. بدنما ≠ خوشنما

۱. پیت، چلیک ۲. واحداندازهگیری نفت ۳. بسیار چاق، خیکی

۱. مو، کاکل ۲. مجعد، تابدار

بشک، جعد، شعر، طره، کاکل، گلاله، گیسو، گیس، مو

بشک، جلید، ژاله، طل

بدشکل، بدصورت، بدگل، بدنما، بدهیئت، زشت، زشتروی، کریهمنظر ≠ چشمنواز، زیبا

بشکم، خانهییلاقی

بدریخت، بدشکل، بدقیافه، بدقواره، بدگل، بدلقا، بدمنظر، بدنما، بدهیکل، بدهیئت، زشت، کریه، کریهالمنظر ≠ قشنگ، خوشترکیب