باکفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیم، ترس، جبن، خوف، محابا، وحشت، هراس ۲. پروا، ملاحظه ۳. نگرانی، تشویش، اضطراب ۴. مخزن (سوخت)
باک داشتنفرهنگ مترادف و متضاداندیشه داشتن، بیم داشتن، ترسیدن، پروا کردن، واهمه داشتن، هراسیدن ≠ بی پروا بودن، بیپروایی کردن
ورزشکارفرهنگ مترادف و متضادبازیکن، بسکتبالیست، تنیسباز، دونده، شناگر، فوتبالیست، کشتیگیر، والیبالیست، ورزشدوست، وزنهبردار
ورزشفرهنگ مترادف و متضاد۱. بازی، نرمش ۲. تمرین، مشق، ممارست ۳. اسبسواری، بسکتبال، پرش، پیادهروی، دو، شنا، فوتبال، کشتی، والیبال، هندبال