بستفرهنگ مترادف و متضاد۱. باغ، گلزار، میوهزار ۲. پشته، زمین ناهموار، گریوه ۳. محور سنگ آسیا ۴. گندم برشته، گندم بریان
بستفرهنگ مترادف و متضاد۱. بند، قید، چفت، سد ۲. مسدود ۳. عقده، گره، گیره، گیر ۴. تحصن ۵. تحصنگاه، بستگاه ۶. ششنخود تریاک
بستنفرهنگ مترادف و متضاد۱. فراز کردن، قفل کردن، کلون کردن ≠ باز کردن، وا کردن گشودن، ۲. تعیین کردن، مقرر کردن، منعقد کردن ≠ فسخ کردن ۳. گره زدن ۴. سد کردن، مسدود کردن ≠ آزاد کردن، باز