بستگیفرهنگ مترادف و متضاد۱. ارتباط، پیوستگی، پیوند، خویشاوندی، خویشی، رابطه، علقه، قرابت ۲. مشروط، منوط، وابسته
بستگی داشتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. وابسته بودن، منوط بودن، مشروط بودن ۲. خویشاوند بودن، قرابت داشتن ۳. پیوند داشتن، مرتبط بودن، رابطه داشتن
بستگانفرهنگ مترادف و متضاداقربا، اقوام، خویشان، فامیل، کسان، نزدیکان، وابستگان، وابستهها ≠ اغیار، بیگانگان
ارتباطفرهنگ مترادف و متضادبستگی، پیوستگی، پیوند، تماس، دلبستگی، رابطه، ربط، سروکار، علایق، مراوده، مناسبت، وابستگی، وفاق
نزدیکیفرهنگ مترادف و متضاد۱. بستگی، قرابت، قرب، ولا ۲. مجاورت، همسایگی ۳. جماع، مجامعت، وطی ≠ بیگانگی، دوری