بادفرهنگ مترادف و متضاد۱. هوا ۲. آماس، آماه، نفخ، ورم ۳. پف، فوت، تیز، ریح ۴. توفان، شمیم، صرصر، نسیم، نفخه ۵. بادا، باشد ۶. افاده، خودبینی، تکبر، خودبزرگ بینی، غرور، فیس، نخوت ۷. ابه
باد کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. متورم شدن، ورم کردن ۲. آماس کردن، پف کردن ۳. نفخ کردن ۴. افاده فروختن، افاده کردن، تبختر کردن، فیس کردن ۵. به فروش نرفتن، روی دستماندن، مصرف نشدن ≠ به فروش ر
باردفرهنگ مترادف و متضاد۱. خنک، سرد، یخ ۲. بیمزه، لوس، ناخوشایند ۳. بیذوق، بیلطف ۴. سردمزاج، عنین، ناتوان ≠ حار
تکرارفرهنگ مترادف و متضاد۱. بازگویی، تکریر، واگویی ۲. ازسرگیری، اعاده، تجدید، دوبارهکاری ۳. تمرین، مرور، ممارست ۴. بسامد ۵. بازگو کردن، بازگفتن ۶. دوباره انجامدادن، مکرر کردن
بشاشفرهنگ مترادف و متضادابروگشاده، بانشاط، بسام، خرم، خشنود، خندان، خوشخو، خوشرو، شاد، شادمان، شنگول، گشادهرو، نیکرو، هیراد ≠ مغموم، درهم، بقکرده، گرفته