بساطفرهنگ مترادف و متضاد۱. فرش، گستردنی ۲. اثاث، اثاثیه، اسباب، دستگاه، لوازم، متاع ۳. ادیم، خوان، سفره ۴. عرصه، میدان ۵. مجلس، محفل، محضر ۶. پهنه، عرصه، گستره
بساطتفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیتکلفی، سادگی ≠ پیچیدگی، غموض ۲. خوشرویی، گشادهرویی ۳. شیرینزبانی، لطفوگفت، لطیفهگویی، ملاطفت ۴. فراخی، گشادی
باطلفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیمعنی، ناحق ۲. نادرست، غلط ۳. ناراست، ناصواب ≠ حق، راست، صواب ۴. ابطال، فسخ، لغو، ملغا ۵. بیکاره، عاطل ۶. بیفایده، بیهوده، مهمل ۷. ضایع ۸. عبث ۹. دروغ، غیرو
باطل شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ابطال شدن، از اعتبار افتادن، فسخ شدن، لغو شدن، نامعتبراعلام شدن ۲. بیمعنی شدن، بیهوده شدن ۳. ناحق جلوهگر شدن، ناراست قلمداد شدن ۴. ضایع شدن ۵. خط خوردن
خوانفرهنگ مترادف و متضاد۱. ادیم، بساط، سفره، سماط ۲. مهمانی، پذیرایی ۳. رباط، کاروانسرا ۴. مائده، طعام، غذا، خوراک ۵. طبق، طبق مائده ۶. خار، علف هرزه، گیاه