بساطفرهنگ مترادف و متضاد۱. فرش، گستردنی ۲. اثاث، اثاثیه، اسباب، دستگاه، لوازم، متاع ۳. ادیم، خوان، سفره ۴. عرصه، میدان ۵. مجلس، محفل، محضر ۶. پهنه، عرصه، گستره
کارآزمودهفرهنگ مترادف و متضادباتجربه، حاذق، خبره، قابل، کارآمد، کاردان، کارکشته، مجرب ≠ بیتجربه، تازهکار
کارآمدفرهنگ مترادف و متضادباتدبیر، حاذق، خبره، فعال، کارآ، کارآزموده، کارآمد، کاردان، کارکشته، کاری، ماهر ≠ بیتدبیر، بیفکر
آزمودهفرهنگ مترادف و متضاد۱. باتجربه، پخته، حاذق، خبره، کاردان، کارکشته، کردهکار، ماهر، مجرب، ورزیده ۲. تجربهشده، سنجیده ≠ بیتجربه