بسفرهنگ مترادف و متضاد۱. اکتفا، بسندگی، ۲. بسنده، کافی، مکفی ۳. فقط ۴. بسا، بسیار، زیاد، فراوان، کثیر، متعدد ≠ اندک، پشیز، قلیل، کم، ناچیز
بثفرهنگ مترادف و متضاد۱. پراکنده ساختن، منتشر کردن ۲. آشکار ساختن، افشا کردن، فاش ساختن ≠ نهفتن، ۳. حزن، غصه، غم ≠ سرور، شادی
بس کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اکتفا کردن، بسنده کردن ۲. کفایت کردن ۳. به پایان رساندن، تمام کردن ۴. باز ماندن، متوقف شدن
بسازفرهنگ مترادف و متضاد۱. خرسند، سازشگر، موافق، سازگار، قانع ≠ ناسازگار ۲. آماده، ساخته، مهیا ≠ نامهیا
کثیرفرهنگ مترادف و متضادبس، بسیار، جزیل، زیاد، عدیده، فراوان، فراوان، متعدد، نهمار، وافر ≠ اندک، قلیل
بسندهفرهنگ مترادف و متضاد۱. اکتفا، بس، ۲. بند، کافی، مکفی، وافی، کامل ۳. سزاوار، شایسته ۴. قناعت، کفایت