برانداز کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. دید زدن، دیدن، ورانداز کردن ۲. نگاه سطحی کردن، نگاه کردن ۳. برآورد کردن، تخمین زدن، سنجیدن
تاب دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تابیدن، تافتن، پیچاندن ۲. سرخ کردن، بریان کردن، تفت دادن، سرخ کردن ۳. بافتن ۴. گرداندن