برگرداندنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بازگرداندن، برگردانیدن ۲. برگشت دادن، بازگشتدادن، پس دادن ۳. وارو کردن ۴. پشتورو کردن ۵. واژگون کردن ۶. تغییر دادن ۷. ترجمه کردن ۸. بالا آوردن، استفراغ کردن،
برگهفرهنگ مترادف و متضاد۱. ورق، ورقه، تکه کاغذ ۲. جواز، تاییدیه ۳. سند، مدرک ۴. فیش ۵. برشمیوههای خشک شده
بردهفرهنگ مترادف و متضاد۱. اسیر، بنده، خادم، زرخرید، عبد، عبید، غلام، کنیز، مملوک ≠ آزاد، حر ۲. مطیع، گوشبهفرمان ۳. هواخواه افراطی
برگرداندنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بازگرداندن، برگردانیدن ۲. برگشت دادن، بازگشتدادن، پس دادن ۳. وارو کردن ۴. پشتورو کردن ۵. واژگون کردن ۶. تغییر دادن ۷. ترجمه کردن ۸. بالا آوردن، استفراغ کردن،