برآشفتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ازکورهدررفتن، خشمگین شدن، ۲. خشم گرفتن، غضب کردن، تندی کردن ۳. متغیر شدن ۴. خشم، عصبانیت، تغیر، عصبیت
برتافتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. پیچیدن، تابدادن ۲. برگردانیدن، رو گردانیدن ۳. سرپیچیدن، اعراض کردن، روی برتافتن ۴. تمکین ن کردن، سرپیچی کردن، نافرمانی کردن، عصیان ورزیدن ۵. تاب آوردن، تحمل
طمع بریدنفرهنگ مترادف و متضادقطعامید کردن، ناامید شدن، طمع برگرفتن، ترک آز کردن، طمع برداشتن ≠ طمع بستن
بر کشیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. خارج کردن، درآوردن ۲. کشیدن ۳. سر دادن، برآوردن ۴. بالا بردن ۵. ترقی دادن، بلندمرتبه گردانیدن، ارتقا مقام دادن ۶. برگرفتن، کنار زدن ۷. برافراشتن، بلند کردن ۸
چرک کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. عفونیشدن، عفونت کردن ۲. کثیف کردن، چرکین کردن ≠ تمیز کردن ۳. کیسه کشیدن، چرکزدایی کردن، شوخ برگرفتن (از تن واندام)