برگشتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بازآمدن، ۲. رجعت کردن، مراجعت کردن ۳. سرنگونشدن، واژگون شدن ۴. منصرف شدن ۵. مرتدشدن ۶. تغییر یافتن، تغییر کردن ۷. ارتداد، انصراف ≠ رفتن، عازم شدن ۸. تغییر جه
سر برداشتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سربلند کردن ۲. اعتراض کردن، معترض شدن ۳. بلند شدن، برخاستن، بیدار شدن ۴. تجاوز کردن، متجاوز شدن
باز گشتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. آمدن، بازآمدن، برگشتن، رجعت کردن، مراجعت کردن ≠ عازم شدن، عزیمت کردن ۲. عود کردن ۳. پشیمان شدن، توبه کردن ۴. منصرف شدن ≠ مصمم شدن ۵. مرتبط بودن، ارتباط داشتن
منصرف شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ترک کردن، چشمپوشی کردن، صرفنظر کردن(ازقصد و میل) ۲. انصراف حاصل کردن، برگشتن، عدول کردن
متوجه شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. فهمیدن، درک کردن، آگاه گشتن، ملتفت شدن ۲. رو کردن، روی آوردن، رو نهادن ۳. پرداختن ۴. عطف شدن، برگشتن