بردباریفرهنگ مترادف و متضادتاب، تحمل، حلم، حوصله، شکیب، شکیبایی، صبر، صبوری، طاقت ≠ ناشکیبایی، کمحوصلگی، ناشکیبی
انفصالفرهنگ مترادف و متضاد۱. انفکاک، تجزیه، جدایی، فصل، گسستگی ۲. مفارقت ۳. برکناری، خلع، عزل ۴. انقطاع، گسیختگی ≠ اتصال
خلعفرهنگ مترادف و متضاد۱. اخراج، انفصال، برکناری، عزل ≠ نصب ۲. معزول، برکنار، مخلوع ≠ منصوب، برگماری ۳. در آوردن، ریشهکن کردن، کندن