باانضباطفرهنگ مترادف و متضادبادیسیپلین، بانظم، مرتب، منضبط، مقرراتی، منظم ≠ بیانضباط، شلخته، نامرتب، نظمگریز
ساقط کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. برانداختن، برکنار کردن، معزول کردن ۲. انداختن، افکندن، سقط کردن، از بین بردن، زایل کردن
منقرض کردنفرهنگ مترادف و متضادازبین بردن، برانداختن، نابود کردن، مضمحل کردن، برانداختن، برچیدن، از میان برداشتن