برباد دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. به باد فنادادن، پایمال کردن، تلف کردن، حیف و میل کردن، ضایع کردن، هدر رفتن ۲. خراب کردن، ویران کردن، منهدم کردن ≠ آباد ساختن، معمور کردن ۳. نابود کردن، نیست
بربادرفتهفرهنگ مترادف و متضاد۱. پایمالشده، تلفشده، حیفومیل شده، ضایعشده، هدررفته ۲. خرابشده، ویرانشده، منهدمشده ≠ آباد شده، معمور ۳. نابودشده، نیستشده، فناشده، معدومشده ≠ هستییافته
طنطنهفرهنگ مترادف و متضاد۱. تجمل، جاهوجلال، طمطراق، فروشکوه، کروفر، شوکت، جاه ۲. آوازه، شهرت ۳. صدای ساز، بانگ بربط، صدا، نوای رود