برائتفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیگناهی، پاکی، تبرئه، معصومیت ۲. بیزاری، تنفر، نفرت ۳. خلاصی، رهایی، نجات ۴. دوری، بری ۵. اجازه، منشور ۶. حماله ۷. تبرئه شدن، رها شدن، مبرا شدن
براعتفرهنگ مترادف و متضاد۱. بزرگواری ۲. برتری، تفوق ۳. فضیلت، کمال ۴. بلاغت، فصاحت، شیوایی ۵. برهمگان تفوق یافتن، بهکمال رسیدن، فضیلت یافتن، کمال یافتن ۶. غالب آمدن
بااحتیاطفرهنگ مترادف و متضاد۱. احتیاطکار، محتاط، دوراندیش، ملاحظهکار ≠ بیاحتیاط، بیپروا، نامحتاط ۲. محتاطانه، دوراندیشانه، مصلحتاندیشانه
بیزاریفرهنگ مترادف و متضاد۱. اشمئزاز، تنافر، تنفر، دلزدگی، رمیدگی، ضجرت، کراهت، ملال، ملالت، نفرت، وازدگی ≠ اشتیاق، رغبت، علاقهمندی ۲. ابراء، برائت ۳. طلاق، جدایی، متارکه،