بخشندهفرهنگ مترادف و متضادانفاقگر، باسخاوت، بخشایشگر، بذال، جواد، جوانمرد، خیر، دستودلباز، رحمتگر، سخاوتمند، سخی، فیاض، فیضبخش، کریم، کریمالنفس، گشادهدست، معطی، مکرم، نیکوکار، منان، واهب
خسیسفرهنگ مترادف و متضاد۱. بخیل، تنگنظر، کنس، لئیم، ممسک ۲. پستفطرت، دون، رذل، فرومایه ≠ خراج، بذال ۳. پست، بیارزش