39 مدخل
ارتجالگویی، بدیههگویی، بدیههپردازی، بداههسازی بدیههنوازی، بدیههسازی
۱. آشکار، روشن، مبرهن، غیرقابلانکار، واضح، هویدا ۲. مرتجل ≠ غیربدیهی
۱. بیابان، تیه، صحرا، فلات، وادی، هامون ۲. ظرف، کاسه ≠ آبادی، شهر
بادیهگرد، بیاباننشین، چادرنشین، صحراگرد، صحرانشین ≠ شهرنشین، آبادینشین
بداهت، بدیههگویی
۱. آیانی، ارتجال، بداهت، بدیهه ۲. بیاندیشه گفتن، بیتامل سخنگفتن
۱. بیمقدمه، فیالبدیهه، فیالبداهه ۲. بدیههگویی، بدیههسرایی
بادیهها، بیابانها، صحاری، صحراها ≠ مداین