معنی بدگیر | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

۱. بادخن، بادغر ۲. حلقه فلزی و مشبک سر قلیان (غلیان)

۱. حکومت نظامی ۲. توقیف، حبس ۳. قیدوبند، بگیروببند ۴. بازداشت دستهجمعی، دستگیریبیحسابوکتاب

۱. حکومت نظامی ۲. توقیف، حبس ۳. قیدوبند، بگیروببند ۴. بازداشت دستهجمعی، دستگیریبیحسابوکتاب

بدذات، بدگهر، بدنهاد، بدنیت، پستفطرت ≠ خوشذات، نیکنهاد، خوشنیت، پاکنیت

۱. برگیری، محرومیت ۲. نفی ≠ ایجاب ۳. ربایش ۴. گرفتن، برداشتن، جدا کردن، ربودن ۵. از میان بردن، برطرف کردن

۱. استحصال، برگیری ۲. درک

بدذاتی، بدطینتی، بدگوهری، بدنژادی ≠ بدگهری، خوشذاتی