کالبدفرهنگ مترادف و متضاد۱. بدن، پیکر، تن، تنه، جسم ۲. قالب ۳. جسد، لاش، نعش ۴. شکل، صورت، هیئت ≠ نفس
تحمل کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. برتافتن، تاب آوردن، طاقت آوردن ۲. بردباری کردن، شکیبا بودن ۳. تن در دادن، کشیدن، متحمل شدن، خم به ابرو نیاوردن ۴. تسامحنشان دادن، تساهل کردن