بارفرهنگ مترادف و متضاد۱. پاس، دفعه، مرتبه، مرحله، مره، نوبت، وعده، وهله ۲. بر، ثمر، ثمره، حاصل، محصول، میوه ۳. بنه، توشه، حمل، محمول، محموله ۴. شرفیابی ۵. رستوران، کاباره، مشروبفروشی
بار دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بر دادن، ثمردادن، میوه دادن ۲. کود دادن ۳. اجازه شرفیابیدادن، اجازه ورود دادن، اذن دخول دادن ≠ باریافتن
بدفرهنگ مترادف و متضاد۱. ردی، سوء، شر ≠ حسن ۲. شوم، مشئوم، منحوس، میشوم، نحس ≠ میمون، مبارک ۳. مذموم، ناروا، نکوهیده ۴. زشت، قبیح، کریه، مستهجن، ناپسند، نفرتانگیز ≠ خوب، نیک، متحسن،
بارفرهنگ مترادف و متضاد۱. پاس، دفعه، مرتبه، مرحله، مره، نوبت، وعده، وهله ۲. بر، ثمر، ثمره، حاصل، محصول، میوه ۳. بنه، توشه، حمل، محمول، محموله ۴. شرفیابی ۵. رستوران، کاباره، مشروبفروشی
بار دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بر دادن، ثمردادن، میوه دادن ۲. کود دادن ۳. اجازه شرفیابیدادن، اجازه ورود دادن، اذن دخول دادن ≠ باریافتن