بدریختفرهنگ مترادف و متضادبدترکیب، بدشکل، بدقیافه، بدگل، زشت، زشترو ≠ چشمنواز، خوشریخت، خوشقیافه، قشنگ
باریفرهنگ مترادف و متضاد۱. بههرجهت، بههرحال، درهرصورت ۲. بارکش ≠ سواری ۳. باردار ۴. ثقیل، سنگین، گران، وزین ≠ سبک ۵. آفریننده، آفریدگار، باریتعالی، خالق ≠ آفریده، مخلوق ۶. باریک ۷. پهن
باریدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. باران آمدن ۲. برفآمدن، تگرگ آمدن ۳. سرازیر شدن ۴. ریختن، فرو ریختن ≠ باراندن
بدترکیبفرهنگ مترادف و متضادبدریخت، بدشکل، بدقیافه، بدقواره، بدگل، بدلقا، بدمنظر، بدنما، بدهیکل، بدهیئت، زشت، کریه، کریهالمنظر ≠ قشنگ، خوشترکیب
زشتفرهنگ مترادف و متضاد۱. بدریخت، بدشکل، بدمنظر، بدهیکل، بیریخت، کریه، کریهالمنظر ۲. پچل، بد، سوء، مذموم ۳. ذمیمه، رکیک، سخیف، شنیع، فاحش، قبیح، مستهجن، مکروه ۴. ناپسند، نازیبا، نفرتا
بدشکلفرهنگ مترادف و متضاد۱. بدترکیب، بدریخت، بیریخت، بدگل، بدترکیب، بدقواره، بیقواره، بدسیما، زشت، زشترو، کریهالمنظر ≠ خوشترکیب، خوشگل، وجیه ۲. بدنما ≠ خوشنما
باریفرهنگ مترادف و متضاد۱. بههرجهت، بههرحال، درهرصورت ۲. بارکش ≠ سواری ۳. باردار ۴. ثقیل، سنگین، گران، وزین ≠ سبک ۵. آفریننده، آفریدگار، باریتعالی، خالق ≠ آفریده، مخلوق ۶. باریک ۷. پهن