باردفرهنگ مترادف و متضاد۱. خنک، سرد، یخ ۲. بیمزه، لوس، ناخوشایند ۳. بیذوق، بیلطف ۴. سردمزاج، عنین، ناتوان ≠ حار
بخردفرهنگ مترادف و متضاداندیشمند، خردور، خردورز، اندیشهور، باخرد، باعقل، خردمند، دانا، عاقل، فرزانه، لبیب، متیقظ، هوشمند، هوشیار ≠ بیخرد، بیق، بیهوش، خل، دیوانه، کانا، کودن، نادان، ابل
آشغالفرهنگ مترادف و متضاد۱. آخال، خاشاک، خاکروبه، زباله، سقط، کثافت، مزبله ۲. بدردنخور، بنجل ۳. فاسد، منحرف
بنجلفرهنگ مترادف و متضادبهدردنخور، بیارزش، بیمصرف، تهمانده بساط، متاع وازده، کالایپست، نامرغوب ≠ لوکس