بخسفرهنگ مترادف و متضاد۱. اندک، قلیل، کم، ناقص ۲. کاهش، نقصان ۳. بش، دیم ۴. گداختن ۵. گدازش ۶. اندوه، رنج، غم ۷. پژمرده
باصلابتفرهنگ مترادف و متضاد۱. باسطوت، باصولت، باوقار، باهیبت، صولتمند، موقر، هیبتدار ≠ بیصلابت، بیوقار، ناموقر ۲. محکم، استوار
باصلابتفرهنگ مترادف و متضاد۱. باسطوت، باصولت، باوقار، باهیبت، صولتمند، موقر، هیبتدار ≠ بیصلابت، بیوقار، ناموقر ۲. محکم، استوار