بحرانیفرهنگ مترادف و متضادآشوبزده، بحرانزده، پرآشوب، تشنجآلود، پرتنش، تنشآلود، خطرناک، غیرعادی، متشنج، متلاطم، وخیم ≠ آرام
آشفتگیفرهنگ مترادف و متضاد۱. بینظمی، پاشیدگی، پراکندگی، پریشانی ۲. اختلال، نابسامانی، هرجومرج ۳. آشوب، اغتشاش، بحران، تلاطم ۴. شوریدگی، شیفتگی