معنی بحث کردن | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. جدل کردن، گفتگو کردن، مباحثه کردن، محاوره کردن، مذاکره کردن، مناظره کردن ۲. حفر کردن، کندن

۱. جدال، گفتگو، مباحثه، مذاکره، مقال، مناظره، مناقشه ۲. درس ۳. جستار، مبحث

۱. پراکنده ساختن، منتشر کردن ۲. آشکار ساختن، افشا کردن، فاش ساختن ≠ نهفتن، ۳. حزن، غصه، غم ≠ سرور، شادی

تمام عیار، خالص، سره، کامل ≠ ناسره، ناخالص

۱. اقیانوس، دریا، یم ≠ بر، خشکی، هامون ۲. وزنشعر

آمرزیده، بخشیده، بخشوده

۱. بحث کردن، مناظره کردن، محاجه کردن، جدل کردن ۲. گفتگو کردن

گفتگو کردن، بحث کردن

مباحثه کردن، مجادله کردن، بحث کردن

۱. نزاع کردن، بحث کردن، جدل کردن ۲. ستیز کردن، ستیزهجویی کردن، خصومت ورزیدن

۱. تشابه، قرینه ۲. مباحثه، مناظره ۳. مناظره کردن، باهم بحث ومجادله کردن ۴. بهیکدیگر نظر کردن