باورفرهنگ مترادف و متضاد۱. اعتقاد، ایقان، ایمان، عقیده ۲. باورداشت، برداشت ۳. پذیرش، قبول ۴. زعم، گمان
باور کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ایمانآوردن، پذیرفتن، راست پنداشتن، قبول کردن ≠ نپذیرفتن ۲. اعتقاد داشتن، ایمان داشتن، باورداشتن، عقیده داشتن
بارآورفرهنگ مترادف و متضاد۱. بارور، ثمردار، مثمر، میوهدار، میوهدهنده ۲. آبستن، باردار، حامله ≠ بیبر، سترون، عقیم ۳. مفید، سودبخش
برومندفرهنگ مترادف و متضاد۱. بارور، مثمر، میوهدار ۲. قوی، رشید، نیرومند محکم ۳. برخوردار، بهرهور، کامروا، کامیاب ۴. خرم، شاداب ۵. آبرومند