معنی بالة غلت‌گیر

جست‌وجوی مشابه

۱. دریچه، باجنگ، پاچنگ، دریچه کوچک ۲. روزنه، گیشه ۳. شعبه، نمایندگی ≠ مرکز

ساغر، شراب، صهبا، مسکر، مشروب، مل، می، نبیذ، سلاف

۱. اسب، توسن، سمند، فرس، مرکب ۲. برج، دژ، قلعه ۳. بار، دفعه، کرت، مرتبه ۴. بار، حصار، دیوار، جرم ۵. باب، مورد ۶. روش، طرز

۱. بیاعتبار، نامعتبر، ازاعتبارافتاده ۲. بهدردنخور ۳. لغو، واهی، پوچ

۱. پر، جناح ۲. اندیشه، حال، دل، خاطر ۳. باله، مجلسرقص ۴. بالن، وال ۵. نهنگ

اپرا، باله، رقص

۱. پر، جناح ۲. اندیشه، حال، دل، خاطر ۳. باله، مجلسرقص ۴. بالن، وال ۵. نهنگ

بالو، زگیل

باره، برجوبارو، برج، حصار، حصن، دژ، دیوار، قلعه، کلات، کوت، کوشک

۱. نوشیدن، آشامیدن، سر کشیدن، بالا رفتن ۲. خوردن، بالاکشیدن ۳. به سوی بالا بردن