باارزشفرهنگ مترادف و متضاد۱. ارجمند، بااعتبار، بااهمیت ۲. قیمتی، نفیس، ارزشمند، گرانبها ≠ بیارزش ۳. مغتنم، مهم
ادیبفرهنگ مترادف و متضادادبشناس، بافرهنگ، دبیر، سخندان، سخنسنج، سخنشناس، سخنفهم، شاعر، فرهنگپرور، فرهیخته، نویسنده
متمدن شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بافرهنگ شدن، فرهیخته شدن ۲. پیشرفتهشدن ۳. مبادی آداب شدن ۴. شهرنشین شدن