باریکبینیفرهنگ مترادف و متضادتدقیق، دقتفکر، زیرکی، کنجکاوی، موشکافی، نازکاندیشی، نکتهبینی، نکتهسنجی، هوشمندی، هوشیاری
باز یافتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. دوباره پیدا کردن، پیدا کردن، دوباره به دست آوردن، دوبارهیافتن ≠ گم کردن، از دست دادن ۲. استحصال کردن ۳. بازیابی کردن ۴. درک کردن، فهمیدن
منعکسفرهنگ مترادف و متضاد۱. بازتابیده، انعکاسیافته ۲. نمایان، پدیدار، نمودار ۳. تابشیافته ۴. برگشته، واژگون ۵. ثبتشده، درجشده