خراجگزار، خراجگزارفرهنگ مترادف و متضادباجگزار، باجده، جزیهدهنده، مالیاتپرداز، مالیاتدهنده، مالیاتده، خراجپرداز، مودیمالیاتی ≠ خراجستان، باجستان، عوارضگیر، خراجگیر
حملفرهنگ مترادف و متضاد۱. آبستنی، بارداری، حاملگی ۲. بار، ۳. نقل ۴. توجیه، تعبیر، تاویل ۵. بردن، ترابری، جابهجایی ۶. برداشتن