31 مدخل
بارش، ذهاب، مطر
اسکله، بندر، بندرگاه، لنگرگاه
۱. باشی، مطری ۲. بارانزا ۳. آمپرمابل، پالتو ۴. مربوط بهباران
باشکوه، باعظمت، شکوهمند، عظیم، مجلل ≠ بیابهت، محقر، بیشکوه
آبرودار، آبرومند، باحیثیت، محترم، معتبر ≠ بیآبرو
بارانداز، بندر، بندرگاه، لنگرگاه
باران ریز، بشک، جلید، ژاله، شبنم
باران، بارش، غیم، مزن
۱. باران، مطر ۲. باریدن