خراباتیفرهنگ مترادف و متضاد۱. بادهپرست، بادهفروش، خمار، میخوار، میفروش، میگسار ۲. خراباتی ۳. عیاش ۴. لوطی
چراگاهفرهنگ مترادف و متضادباده، چراخور، چراگه، چرام، چرامین، علفچرا، راود، علفزار، کشتزار، کنام، مرتع، مرغ، مرغزار