بابافرهنگ مترادف و متضاد۱. اب، پدر، والد ≠ ام، مادر، مام ۲. شخص، کس ۳. فلانی، مردک ۴. یارو، طرف، فلانی ۵. بزرگ ۶. پیر، پیرمرد ≠ پیرزن، ننه ۷. پیر، مرشد، مراد ۸. خدمتکار ۹. خدمتگزار
بابفرهنگ مترادف و متضاد۱. رایج، رسم، متعارف، متداول، مد، مرسوم، معمول ۲. در، دروازه ۳. بارگاه، سرا ≠ کلبه ۴. دریچه، پنجره ۵. بخش، فصل، مدخل ۶. اب، بابا، پدر ≠ مام، مادر، ام ۷. خاص، مخ
باب شدنفرهنگ مترادف و متضادتداول یافتن، رایجشدن، رواج یافتن، متداول شدن، مد شدن، معمولشدن ≠ منسوخ شدن، دمده شدن، ازمد افتادن
سبکبال، سبکبالفرهنگ مترادف و متضاد۱. تیزپر، تیز پرواز، سبکپر ۲. راحت، آسوده، فارغ البال، فارغ، سبکبار
پروافرهنگ مترادف و متضاد۱. باک، بیم، ترس، جبن، خوف، دهشت، رعب، محابا، مهابت، وحشت، هراس، هول ۲. احتیاط، محابا، ملاحظه ۳. اعتنا، التفات، توجه، میل ۴. آهنگ، عزم، قصد ۵. اشتیاق، رغبت، میل
مبالاتفرهنگ مترادف و متضاد۱. توجه، دقت ۲. احتیاط، پروا ۳. اندیشیدن، فکر کردن ۴. التفات کردن، توجه کردن، مداقه ۵. باک داشتن، ترسیدن ۶. اهتمام ورزیدن