امینفرهنگ مترادف و متضاداستوار، امانتدار، ثقه، درستکار، درست، درستکردار، صالح، موتمن، معتمد، معتمد، موثق
خانفرهنگ مترادف و متضاد۱. خانه، سرا، منزل ۲. کاروانسرا ۳. مرحله، منزلگاه ۴. امیر، میر، فئودال، رئیس، رئیس ایل، بزرگزاده، ایلبیگ ۵. لقبیاحترام آمیز، رئیس ایل ۶. کندو ۷. شیارهای درون لو
سنتفرهنگ مترادف و متضاد۱. آداب، آیین، رسم، رسوم، عرف، مذهب ۲. راه، روش، سیره ۳. ختنه، ختنهسوران ۴. تسنن، سنی ≠ شیعه
بنابراینفرهنگ مترادف و متضاد۱. ازاینرو، بدینسبب، بدینلحاظ، به این دلیل، برایناساس، بهاینمناسبت ۲. پس، علیهذا، لذا ۳. بدانسبب، بدانجهت
بلکهفرهنگ مترادف و متضاد۱. ایضاً، بساکه، بل، شاید، ولی ۲. لاکن، بیک، لیکن، ولیک ۳. لابل ۴. علاوه بر این، بهعلاوه ۵. بالعکس، برخلاف