استادیفرهنگ مترادف و متضاد۱. آموزگاری، معلمی ۲. تبحر، حذاقت، خبرگی، مهارت ۳. تردستی، چیرهدستی، زیرکی ≠ شاگردی، ناشیگری
مقاومت کردنفرهنگ مترادف و متضادایستادگی کردن، پایداری کردن، مدافعه کردن، استقامت ورزیدن، پایمردی کردن ≠ تسلیمشدن
مقابلهفرهنگ مترادف و متضاد۱. تطبیق، سنجش، مقایسه ۲. رویارویی، صفآرایی، مواجهه ۳. ضدیت، مخالفت ۴. روبهرو شدن ۵. مواجههدادن ۶. مقایسه کردن، تطبیق دادن ۷. ایستادگی، پایداری ۸. تلافی، جبران
خضوعفرهنگ مترادف و متضادافتادگی، تواضع، خشوع، خواری، شکستهنفسی، فروتنی ≠ تکبر، غرور، تکبر کردن، غرور کردن
به پا خاستنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ایستادن، برخاستن، بلند شدن ≠ نشستن ۲. شورش کردن، شوریدن، طغیان کردن، عصیان ورزیدن ≠ تسلیمبودن ۳. انقلاب کردن، قیام کردن، نهضت کردن ≠ تسلیم شدن
برخاستنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ایستادن، بهپاخاستن، برپا شدن، بلند شدن ۲. بیدار شدن ۳. بردمیدن، سر زدن ۴. برآمدن، طلوع کردن ۵. شوریدن، شورش کردن، طغیان کردن، عصیان کردن، قیام کردن ۶. متصاعد