ابلهفرهنگ مترادف و متضاداحمق، بیشعور، بیعرضه، بیعقل، پخمه، خل، رعنا، ساده، سفیه، کالیوه، کانا، کمعقل، کمهوش، کودن، گاوریش، گول، نادان، هزاک
اهلفرهنگ مترادف و متضاد۱. سزا، صلاحیتدار، مطلع، وارد ۲. رام، سزاوار، صالح ۳. اهالی، بومی، تبعه، ساکن ≠ نااهل
احمقفرهنگ مترادف و متضادابله، الاغ، بیشعور، بیهوش، خر، دنگل، دیوانهوش، رعنا، زودباور، سادهلوح، کمخرد، کمعقل، کمعقل، کندفهم، کودن، گاوریش، گول، گول، نادان، نادان، ناقصعقل، نفهم، ≠ دانا