آبستنفرهنگ مترادف و متضاد۱. آبسته، باردار، پابماه، حامله ۲. دچار، دستخوش ۳. پنهان، مخفی، نهان ≠ سترون، عقیم
بطیءفرهنگ مترادف و متضاد۱. آهسته، یواش ≠ تند، سریع ۲. درنگکار، دیرجنب، کند ۳. کندرو ≠ تندرو، سریعالسیر
سست کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. آهسته کردن، کند کردن ۲. ضعیف کردن، ناتوان کردن، دچار رخوت شدن، بیحال کردن ۳. متزلزل کردن، فتور کردن