آبدارفرهنگ مترادف و متضاد۱. آبکی، باطراوت، پرآب، رقیق، شاداب، مایع ۲. آبدارچی، ایاغچی، ساقی، شربتدار، قهوهچی ۳. آبدیده، برنده، تیز ۴. سخت ۵. تند، زننده، نیشدار ۶. آبخیز، آبزا ۷. رسا، رو
تقدیمفرهنگ مترادف و متضاد۱. اهدا، پیشکش، تسلیم، نثار ۲. اهدا کردن، پیشکش کردن، هدیه دادن ۳. پیش انداختن ۴. پیش فرستادن ۵. نزدیکبودن ۶. مقدم داشتن
تقدیم کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اهدا کردن، پیشکش کردن، هدیه دادن، دادن، تقدیمداشتن ۲. برتری دادن، ترجیح دادن، مقدمداشتن