11 مدخل
۱. ترکیدن، جوشش، غلیان، فوران ۲. شکافتن
۱. آگهی، اخطاریه، هشدار، ۲. ابلاغ، یادآوری
اخطار، اخطارنامه
انفجار، جنبش، جوشیدن، غلیان
انفجار، جوش، جوشش، جوشوخروش، جوشیدن، هیجان
انفجار، جوشش، جهش
۱. انفجار ۲. ترکخوردن، درز بر داشتن، شکافته شدن، کفتن، منفجر شدن
۱. افطارکننده ۲. روزهخورنده ۳. مبطل روزه