فریبفرهنگ مترادف و متضاداغفال، اغوا، تزویر، تغابن، حقه، حیله، خدعه، دسیسه، دغا، دوزوکلک، ریا، ریب، زرق، عشوه، غبن، غدر، غش، فسون، فند، کید، گول، مکر، نیرنگ
فریبندهفرهنگ مترادف و متضاد۱. اغفالگر، اغواگر، دسیسهباز، دورو، ریاکار، سالوس، ظاهرنما، فریبکار، گولزن، ماکر، محیل، مزور، مکار، نیرنگباز ۲. جاذب، جذاب، فریبآمیز ۳. افسونگر، جادوگر، دلربا،
بچگانهفرهنگ مترادف و متضاد۱. مربوط بهکودکان ۲. مناسب کودکان، درخور اطفال، نسنجیده، نپخته، ناپخته، نامعقول، غیرعقلایی