انعامفرهنگ مترادف و متضاد۱. احسان، بخشش، پاداش، جایزه، خلعت، دهش، صله، عطا، عطیه، هبه، هدیه ۲. شاگردانگی ۳. شتل، شتلی
اندامفرهنگ مترادف و متضاد۱. بدنه، پیکر، تن، تنه، جثه، جسم، قامت، قد، کالبد، هیکل ۲. آلت، جوارح، عضو ۳. ارگانیسم
خودنمایی کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. جلوهفروختن، جلوهگری کردن ۲. تظاهر کردن ۳. عرض اندام کردن، خود را نشان دادن
خدمت کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بندگی کردن، چاکری کردن ۲. انجام وظیفه کردن، کار کردن ≠ خیانت کردن ۳. خدمتگزاربودن ۴. تعظیم کردن، کرنش کردن ۵. سربازی کردن ۶. مراقبت کردن، پرستاری کردن، تیمار
مثله کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سانسور کردن ۲. خراب کردن، ناقص کردن، ابتر کردن(نوشته و ) ۳. بریدن، تکهتکه کردن (اندام، جوارح)