اندوهفرهنگ مترادف و متضاداسف، اضطراب، بیآرامی، بیقراری، تاسف، تالم، تحسر، تنگدلی، تیمار، حزن، حسرت، داغ، دریغ، رنج، غصه، غم، کرب، محنت، ملال، ملالت، هم، ≠ سرور، شادی
سفید کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. گچ اندود کردن، سفیدکاری کردن ۲. بهرنگ سفیددرآوردن ۳. زدودن (چرک، زنگ، سیاهی) پاک کردن، سفیدگری کردن
مالیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اندودن ۲. ماساژدادن، مالش دادن، مشتومال دادن ۳. مس کردن، لمس کردن، بسودن ۴. آغشتن، آغشته کردن ۵. تنبیه کردن، گوشمال دادن ۶. لغوشدن، از بین رفتن، ول شدن ۷. تص
طبلهفرهنگ مترادف و متضاد۱. بویدان، جونه ۲. حقه، درج، صندوقچه ۳. طبق ۴. طبل، طبلک ۵. شکمبارگی، برآمدگی ۶. اندود ورآمده، اندودجداشده از دیوار یا سقف