معنی انداز | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

۱. پیمانه، تعداد، حد، شمار، کیل، معیار، مقدار، مقیاس، میزان، وزن ۲. پایگاه، پایه، قدر، مرتبه، مکانت، منزلت ۳. قطع ۴. معادل

پیمایش، ذرع، سنجش

۱. حصهدار، سهیم، شریکالمال، شریک، همبخش ۲. مانند، مثل، همتا

شراکت، شرکت، شریکی، مشارکت، همدستی، همکاری

۱. نوشیدن، آشامیدن، سر کشیدن، بالا رفتن ۲. خوردن، بالاکشیدن ۳. به سوی بالا بردن

اندازه گرفتن، مساحی کردن، مساحت گرفتن، اندازهگیری کردن، مساحتگیری کردن، پیمودن

۱. اندازهگیری، سنجش، مساحی ۲. پیمودن، درنوردیدن، طی کردن

۱. اندازه، شمار، شماره، عدد، عده، مقدار، مقیاس، میزان ۲. تعدید، شمارش، ۳. شمارش کردن، شمردن

۱. اندازه، کمیت، مقدار ≠ چونی ۲. برخی ۳. اندکی، تعدادی، کمی ۴. اندی ۵. زمانی، لختی، مدتی، یکچند

۱. اندازهگیری، پیمایش، تخمین، توزین ۲. سنجیدن، قیاس، مقابله، مقایسه ۳. ارزیابی