انتقامفرهنگ مترادف و متضادتقاص، تلافی، خونخواهی، کیفر، کینجویی، کینخواهی، کینکشی، کینهتوزی، مقابلهبمثل ≠ اغماض، عفو
سقط شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. مردن، درگذشتن ۲. به درک واصل شدن ۳. نفله شدن، تلف شدن ۴. از کار افتادن، از حیز انتقاع ساقطشدن