معنی انتجاع | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

تحجر، کهنهگرایی، محافظهکاری، نوستیزی، واپسگرایی ≠ تجدد، نوگرایی

کهنهگرا، متحجر، محافظهکار، نوستیز، واپسگرا ≠ متجدد، نوگرا

۱. تجرید ۲. تجزیه، تفکیک، جداسازی ≠ تعمیم

۱. تجریدی، مجرد ۲. ذهنی ۳. معنی ≠ عینی

۱. بهرهبردن، سودبردن، نفعبردن ۲. بهرهگیری، بهرهوری ۳. سود، فایده، نفع ≠ اضرار

انتفاع، بهرهجویی، سودپرستی، منفعت طلبی، منفعت جویی، نفعطلبی ≠ بهرهرسانی

ارتجاعی، مرتجعوار، کهنهپرستانه، محافظهکارانه، واپسگرایانه، نوستیزانه ≠ متجددانه، روشنفکرانه، نوگرایانه

ارتجاعی، سنتگرا، قهقرایی، محافظهکار، مرتجع، ≠ پیشرو، پیشتاز

ارتجاع، تحجر، ≠ نوگرایی

استفاده، انتفاع، بهرهجویی، بهرهمندی، بهرهوری، تمتع ≠ محرومیت