اجباریفرهنگ مترادف و متضاد۱. اضطراری، الزامی، جبری، زورکی، زوری، قسری، قهری ۲. اجباراً، جبراً، قهراً ≠ اختیاری
خزانهفرهنگ مترادف و متضاد۱. انبار، گنج، گنجینه، مخزن ۲. خزینه، حوض ۳. نهالدان، گلخانه ۴. بیتالمال ۵. فشنگدان