امیرفرهنگ مترادف و متضادپادشاه، حاکم، حکمران، خان، خدیو، رئیس، ژنرال، سرلشکر، سلطان، شاه، شیخ، فرمانده، ملک
اسیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. بازداشت، بندی، دربند، دستگیر، زندانی، محبوس ۲. برده، بنده ۳. پابند، مقید ۴. دستخوش ۵. گرفتار، مبتلا ≠ آزاد، رها
رئیسفرهنگ مترادف و متضادامیر، باشی، بزرگ، پیشوا، زعیم، سر، سرپرست، سردار، سردسته، سرکرده، سرور، سید، صدر، صندید، عمید، لیدر، مافوق، مدیر، مهتر، نقیب، ≠ مرئوس