معنی امار | واژه یاب

جست‌وجوی هم‌آوا

۱. احصا، احصائیه، حساب، شمار ۲. استقصا، پیجویی، تتبع

امیری، حکمرانی، حکومت، سلطنت، فرماندهی، فرمانروایی، ملکت، ولایت

آماردن، احصائیه، سرشماری

۱. بهشمارآوردن، شمردن، محسوبکردن ۲. اهمیتدادن

شمارشگر، محاسب، محصی

احصائیه، سرشماری

آمار، آمارگیری، تعدید، حساب، سرشماری

آمار، سرشماری، شمار

آماردن، احصائیه، سرشماری

امارت، امپراتوری، حکومت، سلطنت، شاهنشاهی، فرمانروایی، ملکت

امارت، حکومت، ریاست، فرماندهی، فرمانروایی