آلفرهنگ مترادف و متضاد۱. اولاد، تبار، خاندان، دودمان، سلاله، سلسله، طایفه، عترت، قبیله، نسل ۲. احمر، سرخ، قرمز ۳. پری، جن، زائوترسان ۴. سراب
ضروریفرهنگ مترادف و متضاد۱. الزامی، بایسته، فرض، لازم، واجب ۲. ناچار، ناگزیر، ۳. توالت، دستشویی ≠ غیرضروری
اجباریفرهنگ مترادف و متضاد۱. اضطراری، الزامی، جبری، زورکی، زوری، قسری، قهری ۲. اجباراً، جبراً، قهراً ≠ اختیاری